هر از چند گاه اخبار مختلفی در مورد قوانین عجیب کره شمالی یا شکل خاص مناسبات اجتماعی و سازوکارهای حکمرانی در آن منتشر میشود. مثل اینکه فقرا در پنت هوس زندگی میکنند؛ چرا که به دلیل تحریمها و ناتوانی در وارد کردن آسانسور، پنت هوسِ بسیاری از آسمانخراشها محل زندگی افراد کم بضاعت شده است. یا اینکه سادهترین امکانات زندگی در جهان مدرن نظیر اینترنت و تلفن همراه، جرایمی بزرگ تلقی میشوند که بعضا با مجازات مرگ نیز رو به رو هستند. در پیونگ یانگ افراد باید صبحِ زود، به مجسمه رهبران گذشته این کشور یعنی “کیم ایل سونگ” و “کیم جونگ ایل” ادای احترام کنند. گاهی خبرهایی از تسویه حسابهای خونین سیاسی منتشر میشود. به عنوان مثال شوهر عمه کیم جونگ اون، که منابع آگاه اعلام کردند به اتهام خیانت به کشور، توسط سگهای وحشی کشته شد. اخبار مختلف دیگری نیز به طور پراکنده منتشر میشود؛ در مورد سلامتی کیم جونگ اون، رهبر جوان کره شمالی و یا جانشینان احتمالی وی و به طور خاص کنشگریهای خواهر مرموزش کیم یونگ جونگ که بسیاری او را مغز متفکر دستگاه تبلیغاتی کره شمالی توصیف میکنند. در پسِ تمامی این مسائل یک سوال محوری و اساسی در مورد کره شمالی همچنان سر جای خود باقی است. این که کیمها چگونه توانستهاند حکومت خود را بیش از هفت دهه ادامه دهند؟ در واقع یک حکومت بسته و اقتدارگرا چگونه توانسته به یک نمونه خاص بقای دولتهای اقتدارگرا تبدیل شود و در طی بیش از ۷۰ سال، هیچ شکافی در تداوم حیات حکمرانی آن ایجاد نشده است؟ اغلب نظامهای خودکامه در جهان، در دوره زمانی کمتر از ۴۰ و یا نهایتا ۵۰ سال، دچار فروپاشی شدهاند و دیکتاتورها قادر به ادامه حیات نظام سیاسی خود نبودهاند. به نظر میرسد جهت پاسخ به این پرسش میتوان ۴ مولفه عمده و محوری را مورد اشاره قرار داد. ۱. فرهنگ ملتهای مختلف هر کدام، فرهنگ و ارزشهای خاص خود را دارند. در کشوری نظیر چین، فرهنگ به زعم بسیاری از ناظران تا حد زیادی متناسب با روند توسعه شگفت انگیزی است که چین در طی سه دهه اخیر تجربه کرده و توانسته از یک کشور به شدت ضعیف و آسیب پذیر از نظر اقتصادی خود را خارج و به یک ابرقدرت اقتصادی تبدیل شود. کره شمالی نیز استثنایی بر این قاعده نیست و شباهتهای زیادی با فرهنگ چینی دارد. روحیه اطاعت پذیری مردم کره شمالی و احترامی که آنها برای رهبران سیاسی خود قائلند، از جمله مولفههایی است که در تدامِ نظام سیاسی تحت رهبری کیمها نقش قابل توجهی بازی کرده است. فرهنگ اطاعت پذیری در کره شمالی در مقایسه با چین، به مراتب ماهیت عمیقتری دارد. همین اشتراک فرهنگی است که تا حدی سبب شده طی دهههای گذشته، چین و کره شمالی پیوندهای نزدیکی را میان یکدیگر تعریف کنند. ۲. سرکوب نظام سیاسی کره شمالی از همان نخستین سالهای فعالیت تا به امروز، تابع اصولی پایدار بوده است. مردم این کشور از جهان خارج و روند آزاد اطلاعرسانی، دور نگه داشته شده و از این مساله به نحوی سیستماتیک محروم شدهاند. این موضوع، توضیح دهنده دلایل سیاستهای سخت گیرانه نسبت به توسعه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطیست. جامعه کره شمالی با گذشت زمان رشد متناسبی را با واقعیتهای روز تجربه نکرده و گویی چندین دهه عقب است و ماهیت ایده آلیستی سازوکارهای حاکم را پذیرفته است. البته که این مساله لزوما بر کلیت جامعه کره شمالی صدق نمیکند. دستگاههای تبلیغاتی کره شمالی نیز به صورت روتین و روزانه، افکار عمومی مردم را به انحای مختلف مدیریت میکنند و کره شمالی را به مثابه مدینه فاضله و محور خصومتورزیهای جهان سرمایهداری معرفی میکنند. تداوم این مساله در طی دهههای گذشته سبب شده تا نوعی واقعیت مجازی در ذهن مردم در رابطه با کشورشان و همچنین جهان خارج شکل بگیرد. این مساله نیز روند حکمرانی سلسله کیمها را تسهیل کرده است. ۳. سلاح اتمی نظام سیاسی کره شمالی سالهاست که به واسطه برخورداری از تسلیحات اتمی، نوعی حاشیه امن برای خود در عرصه نظام بین الملل ایجاد کرده است. این نظام سیاسی با تکیه بر تسلیحات اتمیاش، خط و نشانهای جدی را هم برای دشمنان خارجی و هم برخی منتقدان داخلی کشیده و میکشد و هزینههای هرگونه اقدام علیه خود را به نحو قابل ملاحظهای افزایش داده است. گزارهای که خود در مقام گارانتی و تضمین برای تداوم حیات حکومت حتی با وجود نواقص و مشکلات فراوان عمل میکند. ۴. حمایت چین کره شمالی سالهاست که با شدیدترین تحریمهای بین المللی مخصوصا از جانب کشورهای غربی رو به رو است. این تحریمها در کنار بحران پاندمی کرونا و البته برخی بلایای طبیعی در سالهای اخیر، سبب شدهاند تا کره شمالی در سالهای گذشته با کمبود شدید اقلام اساسی به ویژه مواد غذایی رو به رو شود. در همین فضا، نظام سیاسی از دریافت کمکهای بین المللی نیز خودداری میکند. با این حال، آنچه توانسته بقای نظام سیاسی کره شمالی را تضمین کند، همکاریهای اقتصادی گسترده چین است. بر اساس آمارها، بیش از ۹۰ درصد از تجارت خارجی کره شمالی با چین صورت میگیرد و چین نقشی مهم در معادلات اقتصادی و تامین مالی کره شمالی آن دارد. همچنانکه بازیگران غربی هنگامی که قصد مذاکره با کره شمالی را دارند، عمدتا از مجرای چین پیامهای خود را به پیونگ یانگ میرسانند. جریانهای سیاسی و رسانهای غربی در سالهای گذشته انتقادات فراوانی را علیه چین مطرح کردهاند و به نوعی آن را همدست پیونگ یانگ با محوریت توسعه تسلیحات اتمیاش معرفی کرده اند. با این همه، اگر کمکهای مالی و مراودات اقتصادی با چین نبود، با توجه به انبوه مشکلات اقتصادی سلسله کیمها مدتها قبل با خطرات به مراتب جدی تری رو به رو میشد و سازوکارهای حکمرانی در این کشور تضعیف میگشت. true اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس it is true falseit is false falseit is false